فقط یک بهار

هر گونه برداشت از این وبلاگ پیگرد قانونی خواهد داشت.

فقط یک بهار

هر گونه برداشت از این وبلاگ پیگرد قانونی خواهد داشت.

تاورکتونی







آیا واقعن میتراپرستی ریشه در آیین مهری ایران باستان دارد؟


پاسخ بسیاری از اساتید و صاحب نظران به این پرسش پاسخ مثبت است. اما کتاب پژوهشی نو در میترا پرستی پاسخ منفی را اثبات می کند. آن چه باعث شده است همه ی ما گمان کنیم که میتراپرستی برداشتی از آیین مهری  ی ایران باستان است وجود نمادهایی بسیار مشترک در نماد تاورکتونی است که آیین برجسته و اختصاصی ی میتراپرستی است. تاورکتونی به معنای کشتن و ذبح گاو است. میتراپرستان صحنه ی کشتن گاو را همیشه در محراب و مرکز معبد خویش می آراستند.

همان طور که می دانیم در ادبیات و تاریخ اساطیری ایران و هند، گاو عنصری مقدس و حضوری بسیار برجسته در پیدایش حیات زمینی و زندگی بشری دارد، این معنای اسطوره ای ایرانی اولین نهیب و سؤال را در مقابل تاورکتونی به ذهن متبادر می کند که اگر میتراییسم برداشتی از آیین مهر ایرانی است چرا در آن شاهزاده یا قهرمان جوان همواره در حال کشتن گاو دیده می شود؟ در حالی که گاو در نقش عنصری مقدس نباید در حال کشته شدن از سوی قهرمان ستودنی نشان داده شود؛ زیرا در اسطوره ی ایرانی گاو به دست اهریمن کشته می شود نه عنصر اهورایی!

این کتاب با وارد کردن این اشکال و سپس گام به گام با طرح دیدگاه هایی که تلاش کرده اند تاورکتونی را با متقاعد کننده ترین شیوه توجیه کنند و یکایک عناصری که در این تصویر جذاب نمایان شده است را معرفی کنند، ادامه پیدا می کند و در این سیر با تکامل دیدگاه ها همراه با مستندات آن آشنا می شویم که بحثی بسیار ارزشمند را می خوانیم.

برای آشنایی ی شما دوست گرامی عناصر تصویر تاورکتونی را تنها نام می برم و دریافت اطلاعات بیشتر را به خواندن این کتاب از سوی شما وامی گذارم.

اما نمی توانم انکار کنم که این پژوهش توانست بخشی از ابهامات و پرسش هایی که در دهن من سال ها خانه کرده بود را شفاف سازد یا دست کم راهی پیش رویم بگشاید. مسایلی همچون دور زمان و زمان های کیهانی، چرایی اعتقاد گذشتگان به ستارگان و روی آوردن آن ها به خورشید و ... 

آن چه در تصویر تاورکتونی می بینیم:                                    


میتراس گاو کش به صورت قهرمانی جوان و همچون شاهزادگان شرقی با نیم تنه و شنلی سرخ که در حال اهتزاز است و کلاهی با رأس خمیده که به کلاه فریجی معروف است، دیده می شود. او فاتحانه سوار بر یک گاو نر قوی هیکل به حالت نیم خیز زانو زده، انگشت در منخرین گاو انداخته و سر گاو را به نشان قربانی کردن به بالا کشیده و خنجری در کتفش فرو کرده است، از جای خنجر خون می جهد و گاهی از جای زخم خوشه های گندم و نباتات روییده اند. از دم گاو خوشه غلات ظاهر شده و سگی به سوی زخم گاو جهیده در حال لیسیدن خون است. هم چنین ماری به سوی خون در حرکت است و در مکیدن خون سگ را همراهی می کند و عقربی بربیضه ی گاو چسبیده است. در دو طرف گاو دو جوانک با همان کلاه فریجی و لباس شرقی در حالی که مشعلی در دست دارند و پاهای خود را چلیپاوار روی هم انداخته اند، ایستاده اند اما یکی از آن ها یعنی کاوتس، مشعل را به سوی بالا و دیگری، کاوتوپاتس مشعل را رو به پایین گرفته است. در اطراف صحنه تاورکتونی نقش هایی از شرح زندگی میتراس تولد او از صخره، کلاغ، خورشید و ماه و سیّارات و منطقه البروج .... دیده می شود.

نظرات 3 + ارسال نظر
باغ ادب چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 22:25 http://bagheadab.blogfa.com/

سلام و عرض ادب

وبلاگ شما یک کلاس درس تمام عیار است. ان شاله همیشه اینگونه مفید و زنده باشد.

درود بر شما
شرمنده کردید....
سپاس از حضور و لطف شما

مرتضی امینی پور یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:08 http://kamyab7.blogfa.com

درود بانو
واقعا شرمنده شما می شوم که می آیید و بروز نیستم اما خبر خوبم این است که شعر تازه ای دارم که بزودی خواهم گذاشت

به به تازه شدن...

امیرحسین قدمی پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 14:47

دوست عزیز، دیوید اولنسی نگفته میتراییسم در مهرپرستی ایرانی ریشه نداره! اتفاقن گفته ریشه داره. اما این چیزی که ما به عنوان میتراییسم الان می‌شناسیم، میتراییسم ایرانی نیست. که خب اینم بدیهیه! هر آیینی از منطقه‌ی خودش دور شه، و در گذر زمان، دچار تغییرات می‌شه. و البته دلایل دیگه ام داره که چرا اگه به ندرت، به ندرت از میتراییسم یاد کنن و بذارن کسی حرفی بزنه، نمونه‌ی رومیشو بحث می‌کنن نه ایرانی! البته از نمونه‌ی رومی خب اطلاعات بیش‌تریم (به صورت مستثیم) در دست‌رس هست.
برخی مسایلی که ما اکنون از میتراییسم می‌شناسیم، در تناقض کامل با مادرتباری اون زمان ایران، به سر می‌بره! و این مسایل خود مدعای این حرفاس که متاسفانه دیوید اولنسی اشاره نکرده و معمولن به تندیس‌ها و نگاره‌ها بسنده کرده!
البته چیزی که دیوید اولنسی ازش غافل مونده، اینه که خود نمادها و اسطوره‌های یونانی و رومی از کجا اومدن :) ؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد